دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز و 40هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد واقع است. کوهستانی و معتدل و تعداد سکنۀآن 47 تن است. آبش از قنات تأمین میشود، محصول آن عبارت از بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. و راههای مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز و 40هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد واقع است. کوهستانی و معتدل و تعداد سکنۀآن 47 تن است. آبش از قنات تأمین میشود، محصول آن عبارت از بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. و راههای مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
پرورانندۀ خیال. آنکه بدنبال تخیل خود میرود. آنکه بر بال خیال میپرد. آنکه فانوس خیال های دور و دراز را روشن می کند. آنکه در ذهن پندارهای دور از واقع ترتیب میدهد
پرورانندۀ خیال. آنکه بدنبال تخیل خود میرود. آنکه بر بال خیال میپرد. آنکه فانوس خیال های دور و دراز را روشن می کند. آنکه در ذهن پندارهای دور از واقع ترتیب میدهد
دهی است از بخش موسیان شهرستان میشان واقع در 30هزارگزی شمال خاوری موسیان کنار راه مالرو شوش به دهلران. دشت است و گرمسیر و دارای 400 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا چادر و قالیچه و عبا بافی است. راه آنجا در تابستان اتومبیل رو است و ساکنین از طایفۀ سادات می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از بخش موسیان شهرستان میشان واقع در 30هزارگزی شمال خاوری موسیان کنار راه مالرو شوش به دهلران. دشت است و گرمسیر و دارای 400 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا چادر و قالیچه و عبا بافی است. راه آنجا در تابستان اتومبیل رو است و ساکنین از طایفۀ سادات می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
پژوهش و سؤال از صحت و بیماری کسی. استفسار و پرسش از حالت و چگونگی و تندرستی و عافیت و بیماری و مرض و کار و بار. عیادت مریض. - احوال پرسی کردن، احوال گرفتن. استفسار از حال کسی، نرم و نازک، آنکه دارای پوست نرم و تابان و درخشان بود
پژوهش و سؤال از صحت و بیماری کسی. استفسار و پرسش از حالت و چگونگی و تندرستی و عافیت و بیماری و مرض و کار و بار. عیادت مریض. - احوال پرسی کردن، احوال گرفتن. استفسار از حال کسی، نرم و نازک، آنکه دارای پوست نرم و تابان و درخشان بود
درختچه ای است زینتی و زیبا که در تهران و شیراز و شهرهای دیگر در باغستانها یافت میشود. گل پر یا درخت پر را به حال وحشی در جنگلهای ارسباران نام برده اند. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 262). این درخت در جنگلهای ارسباران به حال وحشی وجود دارد و در باغستانها جزو درختان زینتی کاشته میشود. (درختان جنگلی ثابتی ص 53). این گیاه ساقه های ضخیم و برگهای بزرگ دارد و از برگها و جوانه ها و غنچه های ناشکفته و دانه های آن استفاده میشود و در نقاط مرتفع میروید. (گیاه شناسی گل گلاب ص 235) ، بته ای است با برگهای پهن و بزرگ و گل چتری که انغوزه شیره آن است و از تیغ زدن بساق آن حاصل میشود. (مؤلف). انجدان. انگوزه. کما. انقوزه. حلتیت المنتن. معرب آن جلفر. (منتهی الارب). رجوع به انغوزه و انجدان و کما شود
درختچه ای است زینتی و زیبا که در تهران و شیراز و شهرهای دیگر در باغستانها یافت میشود. گل پر یا درخت پر را به حال وحشی در جنگلهای ارسباران نام برده اند. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 262). این درخت در جنگلهای ارسباران به حال وحشی وجود دارد و در باغستانها جزو درختان زینتی کاشته میشود. (درختان جنگلی ثابتی ص 53). این گیاه ساقه های ضخیم و برگهای بزرگ دارد و از برگها و جوانه ها و غنچه های ناشکفته و دانه های آن استفاده میشود و در نقاط مرتفع میروید. (گیاه شناسی گل گلاب ص 235) ، بته ای است با برگهای پهن و بزرگ و گل چتری که انغوزه شیره آن است و از تیغ زدن بساق آن حاصل میشود. (مؤلف). انجدان. انگوزه. کما. انقوزه. حلتیت المنتن. معرب آن جلفر. (منتهی الارب). رجوع به انغوزه و انجدان و کما شود
دل آکنده از غم و اندوه یا خشم و غضب. بسیار غمگین واندوهگین یا خشمگین و غضبناک. رجوع به دل پری شود. - دل پر بودن، لبریز از شکایت بودن. (آنندراج) : چون آستین همیشه جبینم ز چین پر است یعنی دلم ز دست تو ای نازنین پر است. غنی (از آنندراج). خالی نساخت گریه دلم را ز سیل خون از من چرا همیشه دل آسمان پر است. میر محمدهاشم شهید (از آنندراج). - دل پر داشتن از دست کسی، در اصطلاح عامیانه، به معنی دق دل داشتن و کینۀ دیرینه نسبت به کسی ورزیدن و از او شکایت و دلخوری داشتن. (فرهنگ لغات عامیانه). ناراضی و رنجیده بودن. (فرهنگ عوام). سخت غمگین یا سخت کینه ور بودن. (یادداشت مرحوم دهخدا). کینۀ ناگفته داشتن: دلش پر است، غمی بسیار و ناگفته دارد
دل آکنده از غم و اندوه یا خشم و غضب. بسیار غمگین واندوهگین یا خشمگین و غضبناک. رجوع به دل پری شود. - دل پر بودن، لبریز از شکایت بودن. (آنندراج) : چون آستین همیشه جبینم ز چین پر است یعنی دلم ز دست تو ای نازنین پر است. غنی (از آنندراج). خالی نساخت گریه دلم را ز سیل خون از من چرا همیشه دل آسمان پر است. میر محمدهاشم شهید (از آنندراج). - دل ِ پر داشتن از دست کسی، در اصطلاح عامیانه، به معنی دق دل داشتن و کینۀ دیرینه نسبت به کسی ورزیدن و از او شکایت و دلخوری داشتن. (فرهنگ لغات عامیانه). ناراضی و رنجیده بودن. (فرهنگ عوام). سخت غمگین یا سخت کینه ور بودن. (یادداشت مرحوم دهخدا). کینۀ ناگفته داشتن: دلش پر است، غمی بسیار و ناگفته دارد
نام یکی از ژنرالهای اسپانیا در زمان ایزابل. او یکی از طرفداران تجدد بوده است پس از آنکه به او لقب کنتی و مقام ژنرالی داده بودند در 1844 میلادی او را حبس کردند و در 1853 میلادی آنگاه که میان روسیه و دولت عثمانی در کریمه جنگ پیوست به طرفداری عثمانیان در جنگ شرکت جست و پس از فتحی که در مراکش نصیب وی گردید عنوان مارکی به او دادند و آنگاه که اسپانیا به مکزیک سپاه فرستاد او سالار سپاه بود و وی در مقابل سیاست ناپلئون سوم ایستادگی کرد و از تأسیس امپراطوری مکزیک ممانعت کرد و در 1870 میلادی شخصی از هواخواهان جمهوریت او را بکشت. (قاموس الاعلام ترکی)
نام یکی از ژنرالهای اسپانیا در زمان ایزابل. او یکی از طرفداران تجدد بوده است پس از آنکه به او لقب کنتی و مقام ژنرالی داده بودند در 1844 میلادی او را حبس کردند و در 1853 میلادی آنگاه که میان روسیه و دولت عثمانی در کریمه جنگ پیوست به طرفداری عثمانیان در جنگ شرکت جست و پس از فتحی که در مراکش نصیب وی گردید عنوان مارکی به او دادند و آنگاه که اسپانیا به مکزیک سپاه فرستاد او سالار سپاه بود و وی در مقابل سیاست ناپلئون سوم ایستادگی کرد و از تأسیس امپراطوری مکزیک ممانعت کرد و در 1870 میلادی شخصی از هواخواهان جمهوریت او را بکشت. (قاموس الاعلام ترکی)